سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

به کوروش به آرش به جمشید قسم - من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی بر میخیزد ؟

به کوروش به آرش به جمشید قسم (پنج شنبه 86/5/11 ساعت 3:48 عصر)

 به نام خداوند جان و خرد

به کوروش به آرش به جمشید قسم

به نقش و نگار تخت جمشید قسم

که ایران همی قلب و خون من است

گرفته ز جان از وجود من است

دوباره آمدیم با اراده ای راسخ و ژشتی محکم !!!!

 

***************************

18 تیر از نگاه مصطفی معین

در پست قبلی بمناسبت " سالگرد 18 تیر" ، وبرای ریشه یابی علمی آن فاجعه وپیشگیری ازتکرارآن در آینده،اهمیت وضرورت " آزادی علمی واستقلال دانشگاه " راموردبحث وتاکیدقراردادم وقرارگذاشتیم با توجه به نظرات شما دوستان عزیزم بحث راادامه دهیم.دراین مدت نیزازدیدگاهها وپیشنهادهای فراوان ومفیدتان بهره هاگرفتم. در همین گیرودار بودکه گفتندسرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی (23/4/86 ) باعنوان"ای کاش ما هم وینوگراد داشتیم"به نقد مطلب وبلاگ اختصاص یافته است !
اجازه دهید که بیشترتوضیحی ندهم وقضاوتی نکنم !
این مطلب قبلی وبلاگ ، این سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی ، این پاسخ من درزیر ،وقضاوت عادلانه و داوری منصفانه وبیطرفانه هم با شما دوستان فرزانه ام :

*****
حادثه تلخ یا حکایت تلخ
جناب آقای مسیح مهاجری، مدیرمسئول محترم روزنامه جمهوری اسلامی،نقد وب نوشتی ازاینجانب را دربارة «آزادی علمی و استقلال دانشگاه» دریک وبلاگ شخصی درخوردانسته‌اندکه سرمقالة یک روزنامه کثیرالانتشاررا به آن اختصاص دهند ودرروزشنبه 23 تیرماه خوداین کاررا با عنوان «ایکاش ما هم وینوگراد داشتیم» به انجام رساندند. من نیز،هم به احترام اینگونه طرح مسأله درعرصة افکارعمومی وهم به حرمت صراحت وادب وسابقة مودت ایشان نکاتی راتقدیم می‌دارم:
1- می‌گویندکسی ازحادثة فجیعی مرتب سخن می‌گفت؛ مشفقی اورا نصیحت کردکه«نگو خوب نیست»، فرد درپاسخ گفت: «گفتن من خوب نیست یا وقوع آن حادثه؟!». به نظرمی‌رسدحادثة تلخ 18 تیرهم چنین سرنوشتی یافته است؛ من دراین‌باره انتظارات کمتری ازجناب آقای مهاجری دارم،اگر بنا به خواستة ایشان کمیته وینوگرادی برای «بررسی بی‌طرفانه و بدون اغماض وقایعی همچون 18 تیروقتل‌های زنجیره‌ای وعملکرد دولت‌ها» نیست،‌حداقل به حافظة تاریخی می‌توان رجوع کرد. نمی‌دانم چرا فاجعه‌ای که درزمان وقوع خود، ‌تأثرو تأسف همه شاهدان را ازموافقان تا مخالفان دولت اصلاحات آن هم در منظرعمومی در برگرفت،ناظران روحانی ودانشگاهی رادرآن ایام به گریه واداشت ومحکومیت و تقبیح عوامل حادثه را ازسوی شورای عالی امنیت ملی و ارکان ومسئولان عالی نظام درپی داشت، اکنون ازسوی جناب آقای مهاجری نادیده گرفته می‌شود؟ و نمی‌دانم چرا سمت و سوی اتهام وتعرض ایشان،قربانیان آن حادثه را از دانشجویان گرفته تا مسئولان آموزش عالی ودولت اصلاحات فرامی‌گیرد وبه تلویح وتصریح نام این‌گونه جهت‌گیری،تحلیل‌های حقیقت یابانه وفراجناحی نامیده می‌شود؟

2- واقعیت این است که بدترین نوع برخورد جناحی دربرابرنهاد دانشگاه ودانشگاهیان،‌نداشتن دیدگاه سیاسی نیست، متهم کردن نیروها و مسئولانی است که مدافع استقلال وحرمت ومنزلت وتعهد اجتماعی نهاددانشگاهند . «سرمایة اجتماعی» این کشورمگردرکجاشکل می‌گیرد ودرکجا آسیب می‌بیند؟ کاش آقای مهاجری به جای دیدگاه بیرونی ومبتنی برسوءظن نسبت به دانشگاه ،‌آن نهاد را از درون وبا واقع بینی می‌دید تا درداوری نسبت به نهاد دانشگاه وابعاد این حادثه ودانشجویان مظلوم آن،چنین دچارشتابزدگی نمی‌شد.

3- شایسته است جناب آقای مهاجری اطلاعات و«دلایل متقن»خودرادرخصوص عناصروبرنامه‌های از پیش تعیین شده درایجاد فاجعة کوی دانشگاه وترسیم حادثه درقالب «به راه افتادن اراذل واوباش درخیابان‌ها» ونسبت آن با قتل‌های زنجیره‌ای واظهارات همزمان دولتمردان آمریکایی،‌انگلیسی،اسرائیلی وترکیه‌ای برای اطلاع مردم ارائه دهند. به ویژه توضیح دهندکه چگونه اطلاعاتی فراترازرییس جمهوروقت،جناب آقای خاتمی دارند که وقوع این حادثه را تاوان پی‌گیری قتل‌های زنجیره‌ای اعلام کردند؟

4- کورشدن چشم فتنه که مورد نظرجناب آقای مهاجری نیزهست، با ریشه‌یابی فاجعة کوی و معرفی آمران وعوامل اجرایی آن به جامعه وتبیین ابعادمعنوی ومادی این خسارت وتغییرنگرش نسبت به دانشگاه و دانشگاهیان امکان‌پذیراست،نه با به فراموشی سپردن ونه با تحریف آن،به هربهانه‌‌ای که باشد.

5- جای جای نوشتة جناب آقای مهاجری سرشارازجهت‌گیری‌های خاص نظری درباب نقش وجایگاه دانشگاه درجامعة اسلامی وعملکرد اجرایی وسیاسی مسئولان گذشتة آموزش عالی است که درجای خود به عنوان یک نظردرخوراحترام است ،اما آنجا که به عنوان تنها معیارحق درنظروتنها ملاک درستی کارکردها درعمل است ،نیازمندکارشناسی و یا حداقل اطلاعات درست است که متأسفانه ازهردوجنبه به دوراست.

6- استعفای من به منظوردفاع ازمظلومیت دانشگاه و دانشجویان واعتراض به هجوم شبانه به خانه وکاشانة دانشجووضرب وجرح وقتل، درعین حضورفعال ومؤثردرعرصه‌های مسئولیت ودفاع ازحقوق فرزندان مردم بودکه ازنظروجدان عمومی وصاحب‌نظران صادق و روشن‌بین شاخصی از آرمان‌خواهی وارزش‌گرایی است.

7- من همچنان بیشترین احساس خودی بودن رابا خدای خودم ، پیامبرگرامی اسلام وخاندان هدایت‌گراو، آرمان‌های انقلاب اسلامی چون دفاع ازحق وعدالت ،دانش واخلاق وآزادی ومنزلت انسانی دارم وامیدوارم درمسیرهمان باوروعمل بتوانم گام بردارم.

8- حضورمن درانتخابات نهم فقط درجهت ایفای مسئولیت اجتماعی وادای دین به مردم وجوانان بی‌پناه وهزینه کردن حیثیت وسابقه وتوان وتخصص بود. چه اعلام حضورم درانتخابات نهم وچه بازگشتم پس ازاقدام غیرقانونی ویا آلوده به اغراض وانگیزه‌های سیاسی شورای نگهبان،چیزی جزادای وظیفه ودرعین حال کمک به اندیشة اصلاحات وبالابردن ظرفیت‌های قانون اساسی ودفاع ازاصل نظامی برخاسته ازانقلاب اسلامی ومیراث امام خمینی (ره) نبوده ونخواهدبود.
من دراین مسیرمیان آنچه ازآغازانقلاب اسلامی ودردوران دفاع مقدس درسطوح مختلف مسئولیت انجام داده‌ام وپس از آن تفاوتی قائل نیستم وامیدوارم خداوند متعال توفیق آن را بدهد که لحظه‌ای به نا دیدن حق یا به تکلف وملاحظه دردفاع ازآن گرفتارنشوم.
با احترام -
مصطفی معین

*****
به امیدخدا درشماره بعدی وبلاگ بازهم بحث و گفتگودرباره " آزادی علمی واستقلال دانشگاه " و راههای تحقق ونتایج آن رابا یکدیگرادامه می دهیم.
" ارادتمند و دوستدار همیشگی شما


  • نویسنده: بوی آزادی

  • نظرات دیگران ( )


  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • کل بازدیدها: 15875 بازدید
  •   درباره من
  • به کوروش   به آرش   به جمشید قسم - من اگر بنشینم       تو اگر بنشینی      چه کسی بر میخیزد ؟
    بوی آزادی
    ای ایران ای ایران، ای مرز پر گهر ای خاکت سرچشمه هنر دور از تو اندیشه بدان پاینده مانی تو جاودان ای دشمن ارتو سنگ خاره ای من آهنم جان من فدای خاک پاک میهنم مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست اندیشه ام در راه تو ، کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما سنگ کوهت دُر و گوهر است خاک دشتت بهتر از زر است مهرت از دل کی برون کنم برگو بی مهر تو چون کنم تا گردش جهان و دور آسمان بپاست نور ایزدی همیشه رهنمای ماست مهر تو چون شد پیشه ام دور از تو نیست، اندیشه ام در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما ایران، ای خرم بهشت من روشن از تو سرنوشت من گر آتش بارد به پیکرم جز مهرت در دل نپرورم از آب و خاک و مهر تو سرشته شد گلم مهرت گر برون رود تهی شود دلم مهر تو چون، شد پیشه ام دور از تو نیست، اندیشه ام در راه تو، کی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما
  •   لوگوی وبلاگ من
  • به کوروش   به آرش   به جمشید قسم - من اگر بنشینم       تو اگر بنشینی      چه کسی بر میخیزد ؟
  •  فهرست موضوعی یادداشت ها
  • سیاسی[40] . اجتماعی[9] . صنفی دانشجویی[7] .
  •   مطالب بایگانی شده
  • دوره جدید 101
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  
  •  لوگوی دوستان من